شـوق پـرکـشیـدن است در سرم قـبول کـن ایـن کـه دور دور بـاشم از تـو و نبـینـمت گـاه، پـر زدن در آسمان شعـرهـات را در اتـاق رازهـای تـو سرک نـمیکـشم قـدر یـک قـفس که خلوتـت به هم نـمیخورد گفتهای که عشق ما جداست، شعرمان جدا آب … |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|